محمدرضا پهلوی در طول سلطنت خود بسیار در تلاش بود تا نیا و پشتوانه خود را به شاهان هخامنشی بازگرداند. او به شیوه های مختلف تلاش می کرد تا نشان دهد که میان خود و ایران باستان نوعی پیوست و رابطه ایجاد کند. قطعا جشن های 2500 ساله و مراسمی این چنینی از جمله مصادیقی بود که بوسیله آنها تلاش می شد تا این رابطه احیا شود . . .
برخلاف آنچه به ظاهر به نظر می رسد، روابط انگلستان و ایالات متحده همیشه نیز خوب نبوده است. از جمله اختلافاتی که آنان در زمان جنگ جهانی دوم در ایران داشتند. اگرچه این اختلافات کوچک بود، اما ایرانیان از انگلستان منزجر را به ایالات متحده امیدوار می کرد؛ امیدی که در کودتای 28 مرداد 1332 به یاس تبدیل شد. یکی از اختلافهای انگلیس و آمریکا در ایران مربوط به ...
از میان همسران محمدرضا او بیش از هر کس به ثریا علاقه داشت و هر گاه یاد او می افتاد متاثر می شد. اسدالله علم در این رابطه در یادداشت روز پانزدهم اردیبهشت سال 1352 می نویسد . . .
در تاریخ ایران شخصیت هایی هستند که به حق مورد تحسین قرار گرفته اند؛ همچون امیر کبیر. اما هستند شخصیت هایی که به کرات مورد تخریب قرار گرفته اند و به واقع سزاوار این همه نکوهش و سرزنش نبوده اند و نیستند. از جمله این شخصیت ها حاج میرزا آقاسی است . . .
عمدتا جنبش های اجتماعی با ائتلاف میان نیروهایی که از نظر خاستگاه اجتماعی متنوع و متفاوت هستند می توانند به اهداف خود در مقابله با استبداد و استعمار پیروز شوند؛ اما مشکل کار این ائتلاف تازه پس از پیروزی آغاز می شود. آنگونه که تاریخ نشان می دهد این نیروها با پایان دادن به حیات استعمار و یا استبداد و یا کنار گذاشتن آن به طور موقت دچار شکاف می شوند و از ...
درعصر قاجار رسم بر این بوده است که در خیابانهای تهران زنان از یک طرف و مردان از طرف دیگر عبور کنند. گاهی فریاد آمرانه ماموران نظمیه به گوش می رسید که می گفت . . .
به گواه تاریخ، محمدرضا پهلوی تمایل زیادی به جذب دختران مختلف از ملیتهای مختلف داشت و افرادی مثل عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص دربار پهلوی، حسین فردوست یار غار محمدرضا و بعدها اسدالله علم از دلالان اصلی جذب و معرفی دختران مختلف به شاه ایران بودند. در این سند، نام عاشقانه ای از زنی به نام الگا از معشوقه های گمنام محمدرضا پهلوی مشاهده می شود.
ماجرا به گوش ستارخان می رسد. ستار از سنگر به انجمن حقیقت میرود. زبان به نصحیت مجاهد زخمی می گشاید؛ پسرم تو نباید بمیری، ما به نیروی تو، به اراده آهنین تو نیز داریم؛ چرا راضی نمی شود زخمت را مداوا کنند؟ مجاهد به ستار اشاره میکند که گوشش را نزدیک دهان او ببرد. ستار خم می شود. مجاهد در او گوش او نجوا می کند؛ سردار من دخترم نگذاری لباس از تن من درآورند ...
با توجه به اینکه قدرت سیاسی در دوران محمدرضا شاه به شیوه سلطنتی – استبدادی اعمال می شد و شاه هسته مرکزی منظومه قدرت به شمار می رفت ؛ خاندان سلطنتی به طور بی حد و حصری در مصرف منابع ملی آزاد بودند و بسیاری از منابع ملی و ثروت ملی را در راه هزینه های شخصی و ضیافتهای پر هزینه خرج می کردند.